فرش از زمانی که خود را شناخت و ضرورت وجود ملزومات زندگی را احساس نمود، به فکر داشتن منسوجی بود تا او را در برابر سرما و سختی زمین محافظت نماید. پشم و موی حیواناتی نظیر گوسفند و بز، اولین یافتههای بشر برای برآوردن این نیاز بود و متعاقباً پوست این حیوانات اولین زیرانداز یا به عبارت دیگر، فرش منسوج بود. به دنبال تحول و پیشرفت در زندگی، بشر آموخت که میتواند با در هم نمودن و فشردن الیاف پشم، زیراندازی ضخیمتر و گرمتر به نام نمد تهیه نماید. متعاقباً با فراگیری فنون ریسندگی و تابندگی، نخهای پشمی را تولید نمود و برای اولین بار با ادغام رشته نخهای افقی و عمودی نخهای پشم، گلیم را ابداع کرد و این سرآغازی بود برای ابداع فرش گرهدار یا پرزدار که هنر و فنی پیشرفتهتر بود. تا کنون تاریخ دقیق این ابداعات برای ما مشخص نشده است، اما در میان فرشهای گرهدار، قدیمیترین یافته به حدود پنج قرن قبل از میلاد مسیح متعلق میباشد. این فرش که به دلیل محل یافتن آن در اعماق یخهای درههای پازیریک، با نام فرش پازیریک شهرت جهانی یافته، توسط سرگئی رودنکو، باستانشناس معروف روس کشف گردید.
تمامی نقش و نگارههای موجود بر روی این فرش مشابهت فراوانی با نگارهها و حجاریهای کاخ تخت جمشید در ایران دارد. این شباهت به اندازهای است که کاشف آن در اولین دقایق اکتشاف در سال ۱۹۴۷ میلادی اظهار نمود: “تخت جمشید را به یاد میآورد”. به غیر از فرش پازیریک که تقریباً سالمترین فرش است که از گذشتههای بسیار دور به زمان ما رسیده، پاره فرشهایی نیز چه در ایران و چه در خارج از آن کشف گردیده که مشهورترین آنها قطعات کشف شده در اکتشاف شهر قومس در نزدیکی دامغان و همچنین قطعات کشف شده در شهر سوختهی سیستان میباشند.